Humata, Hukhta, Huvareshta

Humata, Hukhta,Huvareshta

۱۳۹۶ آذر ۱۵, چهارشنبه

"Disruptive"



مخالفت با سیاست تبلیغ یک نشریه دلیل به دشمنی با یک شخص نویسنده نیست. من اگر از "تناقض" در چاپ مقالات یک نویسنده در رسانه جنبش سکولار دمکراسی ایران انتقاد دارم به این دلیل است که "تناقض" در گفتار بی اعتمادی را تبلیغ میکند و این بی اعتمادی در میان نسل جوان ایرانی که مهمترین مخاطب ما نیز هست بسیار حساس و ریشه ای است. 
"مرگ بر سازمان مخالف" یعنی حذف مخالف سیاسی و این شعار تنها با مرگ بر سازمان مجاهدین پایان نمییابد و اگر در مقابل آن سکوت کنیم پایه های استبداد را دوباره محکم کرده ایم تا نهایتآ به مرگ بر تشکیلات سیاسی دگر اندیشان که در قدرت نیستند بیانجامد.
من اگر با انتقادم به هویت شخصی یک فرد ضربه زده ام با تمام وجود پوزش میخواهم, اما من به افراد کاری ندارم و "تناقض گویی" را دلیل بیماری پیری یا ریگ به کفش دانستن قلمداد کردن یک انتقاد تحریک کننده است. من بدون رودربایستی و بسیار سخت به این انتقاد ادامه خواهم داد زیرا اشتباه صد سال گذشته نیاکان ما همین سکوت در مقابل اشتباه دوستان و آشنایان بوده است.
اگر یک نظریه میگوید "اولویت مبارزه با ناسیونالیسم" (ملی گرایی) است و همچنین روش حکومت جمهوری را به پادشاهی ترجیح میدهد چگونه از آقای رضا پهلوی که با لقب شاهزاده نماد پادشاهی ایران است و بدلیل ملی گرایی یکی از کنجینه های ایران بشمار میرود میخواهد که چنین و چنان کند تا مورد حمایت قرار گیرد؟
آیا این تناقض گویی نیست که به نماد ملی گرایی نیاز است اما اولویت مبارزه را بجای حکومت اسلامی ایران که روش حکومتی نئو فاشیسم مذهبی را برای ایران برگزیده به مبارزه با ناسیونالیسم بدهیم؟

اما صحبت جدید در باره "دیسراپتیو" و ادعای اینکه یک حزب ایرانی دارای چنین خصوصیاتی شده را من نمیدانم برای کدام مخاطب ها مینویسید.
این نظریه میگوید "اختلال" ما را از نظم کهنه و قدیمی بر قرار شده رها میسازد. این نظریه قبل از هر چیز نیازمند "ایده هوشمند و تکنولوژی لازم" میباشد که شوربختانه در حزب هنوز به آن باور ندارند.
برای اشاره بگویم یک نمونه معروف دیسراپتیو,  "UBER" است که توانست جای شرکت های تاکسی رانی سنتی را بگیرد.
"علم داده" data science" متخصصین علم داده را آموزش داده تا با عمیق شدن در چندین رشته علمی مسائل پیچیده مطرح شده در حوزه داده را حل کنند؛ مراجعه به این متخصصین نیاز ما به بانک های اطلاعاتی و ساختن نرم افزار های مورد نیاز را آشکار تر خواهد کرد.
در پایان همانگونه که میخواهید فروتنی را کنار بگذارید و تصور کنید دیگران نه سیاست را میدانند و نه سواد درک مشکلات را دارا هستند اشاره میکنم من در کشور بلژیک بدون  اینکه حمایت مالی یا سیاسی دیگران را داشته باشم توانستم با سیاست و برنامه چند ساله به ریاست یک فدراسیون ورزشی
دست بیابم. بیش از شش سال عضو اجرایی یک حزب در قدرت بلژیک بودم و در منطقه کاری, کارنامه من گویای موفقیت و همراه کردن مردم با پروژه مورد نظرم بوده است.
مهمتر از همه با درایت سیاسی و کار تیمی توانستیم با سفر پر خطر به ایران, زنگوله را بگردن گربه آویزان کنیم که مخالفین حکومت مذهبی رسمیت دارند و از همه طیف ها و جریانات سیاسی هستند.
حمیدرضا برهانی 

۱۳۹۶ شهریور ۱۵, چهارشنبه

"تشنه دمکراسی و تشکیل دولت موقت"



بسیار آسان است که بدانیم چرا کشورهایی با سیستم دمکراسی بطور متوسط ثروتمندتر از کشورهای غیر دمکرات هستند. آنها کمتر درگیر جنگ میشوند و کارنامه تمیزتری در مقابله با فساد اداری و اقتصادی دارند. کشورهای دمکرات اجازه میدهند مردم در مورد نظراتشان صحبت کرده و آینده خود و کودکانشان را آنگونه که میخواهند ترسیم کنند.
حکومت مذهبی ایران در سال ۱۳۵۷ خورشیدی در مخالفت با این سیستم سیاسی (دمکراسی) پیشنهاد آلترناتیو حکومت مذهبی ("هدایت کردن مردم بجای پذیرش اداره کشور توسط مردم") را به جهانیان ارائه داد. ایت الله ها ادعا میکردند حکومت مذهبی و هدایت مردم (امت) بمراتب باصرفه تر و مطمئن تر میتواند مردم را تحت کنترل داشته باشد و همچنین زیاده خواهی مردم جوامع دمکرات را نیز غیر قابل گفتگو خواهند ساخت.
شاید بعد از ۳۸ سال تجربه نا موفق حکومت مذهبی در ایران زمان تغییر رژیم و ادامه راه مشروطه خواهان و تبدیل قانون های شرع به قانون های عرفی یا مدنی فرا رسیده است.
معمولا پس از فرو پاشی حکومت و ایجاد خلاء سیاسی یا "شرایط اضطراری" برای سامان دادن به امور یک کشور از سیستم حکومتی (دولت موقت) نام میبرند.
در شرایط امروز ایران یک دولت موقت چه وظیفه ای را میتواند بعهده بگیرد, پرسشی است که پاسخ های گوناگونی را از طیف های مختلف سیاسی ایران با خود میتواند بهمراه داشته باشد.
نگارنده تلاش دارد به یک نمونه از این پاسخ ها اشاره ای کوتاه داشته باشد:
حکومت مذهبی کنونی دارای قانون اساسی است که تعدادی از اصل های همان قانون اساسی مانند اختیارات ولایت فقیه, عملا دیگر اصل ها را میتواند غیر قابل اجرا اعلام کند و داشتن حق وتو برای ولی فقیه قدرت تصمیم گیری را از نهاد های قدرت گرفته است.
تغییر چنین قانون اساسی نیازمند یک مجلس موسسان است که تدوین قانون های جدید توسط نمایندگان مردم را بتواند رسمیت ببخشد و البته گرداوری نمایندگان همه اقشار مردم نیازمند انتخابات موفق و شرکت جریانهای سیاسی با کاندیداهایشان در چنین انتخاباتی خواهد بود.
پس با این پیش فرض وظیفه یک دولت موقت میتواند اجرای انتخابات برای تشکیل مجلس موسسان نامیده شود.
بسیاری از ما هنوز در سوء تفاهم اجرای روش دمکراسی میپنداریم چنین دولت موقتی نیز میباید منتخب همه اقشار مردم و از یک اتحاد همگانی بیرون آید در صورتی که تجربه ناموفق سالها فعالیت کنشگران سیاسی ایرانی یاداوری میکند که دولت موقت نیازمند کابینه یا یک تیم منسجم اجرایی است و در هیچ کجای دنیا یک دولت اعضای کابینه خود را از اتحاد همه طیف ها و جریانهای مختلف سیاسی انتخاب نمیکند زیرا چنین مدیرانی احتمالا توانایی همکاری مشترک با یکدیگر را نخواهند داشت
اما یک دولت موقت که وظیفه اش تنها به اجرای برگزاری انتخابات خلاصه شده باشد میتواند از تجربیات کشورهای موفق و متمدن در زمینه اعتماد سازی استفاده کرده و نمایندگان جریانهای سیاسی شرکت کننده در انتخابات را در تیم ناظران برگزاری انتخابات بخدمت بگیرد تا با این عمل از موفق بودن و به بهترین صورت برگزاری انتخابات اطمینان خاطر داشته باشد.

تشکیل دولت موقت حداقل برای یک انتخابات در دنیای مجازی تجربه مثبت خواهد بود که در ابتدا نیازمند تعدادی مدیر متخصص و با تجربه کاری است تا بتوانند تابو ها را شکسته و وظیفه تشکیل این کابینه را بعهده بگیرند.
با تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید وظیفه این دولت موقت نیز به پایان خواهد رسید و نمایندگان مجلس موسسان هستند که در باره آینده ایران تصمیم خواهند گرفت.


اجازه دهید این پیشنهاد به گفتگو گذاشته شود!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

"پایان نمایش انتخابات فرمآیشی"


حکومت اسلامی ایران برای دوازدهمین بار در غیبت حضور اپوزیسیون ایرانی توانست پایداری سیاسی رژیم ولایت فقیه را در انتخاب مدیریت اجرایی ریاست جمهوری  بنمایش بگذارد.
حکومت اسلامی ایران با کشتار, وحشت آفرینی یا ترور, نفوذ در میان جریان های سیاسی مخالف و لابیگری در کشورهای ثروتمند غربی توانسته است ضمن حمایت قدرت های بزرگ از  انسجام و کارایی اپوزیسیون حکومت مذهبی نیز جلوگیری نماید.
اپوزیسیون غیر منسجم نیز که هنوز دورنمایی را نمیتواند برای آینده ایران مجسم سازد, توانایی همراه کردن مردم مخالف را ندارد و تنها به "عدم رای دادن" , "تحریم" یا شعار "رای من سرنگونی"  بسنده کرده است انهم بسیار غیر حرفه ای و روبنایی.

بسیاری از مخالفین تئوری  “رای دادن, که به تایید نگارنده این عمل تایید حکومت اسلامی نیز هست” از رای دهندگان ناراضی هستند, اما جرات پرسش از همفکران را ندارند که برنامه ما چیست؟ دورنمای آینده کوتاه مدت ایران را چگونه میبینیم؟ بعد از رای ندادن قرار است چه برنامه ای را پیش ببریم؟
اقتصاد اروپا در حال حاضر برای ۸۰ میلیون مصرف کننده دست نخورده ایرانی, دندان تیز کرده است و روحانی نیز با نمایش انتخابات و پایدار نشان دادن وضعییت داخل کشور در منطقه پر تلاطمی مانند خاورمیانه,  سرمایه داران غربی را به شریک بودن در سود ترغیب میکند. اما اروپا بدون چراغ سبز ایالات متحده مخصوصا سیاست جدید  امور خارجه آن کشور حاضر به ریسک اقتصادی نیست.
آنچه امروز بنظر نگارنده بسیار پر اهمیتر از پرداختن به نمایش انتخابات میباشد, شاید توجه به سفر مهم ترامپ به عربستان, اسرائیل, واتیکان وسپس بروکسل خواهد بود.
این سفر نمادین ایالات متحده ابتدا به سه کشور,  که "رهبران رسمی" دین های اسلام, یهودیان و مسیحیان را برسمیت شناخته صورت میگیرد, سپس گزارش سفر را در مرکز اتحادیه اروپا و همچنین ناتو نتیجه خواهد گرفت! این سفر امکان شعله ور ساختن جنگی همه گیر را دارا است.
اگر حکومت اسلامی ایران, روحانی را به عنوان گزینه رهبری ولی فقیه بعد از مرگ خامنه ای بشناسد و همچنین شرایط انتقال قدرت در سوریه را مرتبط با پایداری یا عدم پایداری سیاسی, در ایران فرض بگیریم آنگاه برنامه و پیشنهاد مخالفین حکومت اسلامی چیست؟
روحانی از هم اکنون به قدرت های جهانی قول میدهد که مایل به همزیستی با همه جهانیان است و صلح پایدار را ترجیح میدهد او در چهار سال قبل نیز چنین صحبت هایی را کرده است اما اولویت ها همیشه برای تثبیت و حفظ حکومت اسلامی بوده نه منافع ملی کنونی و آینده ایران.
منافع ملی را تنها ما زمانی میتوانیم دقیق تعریف کنیم که در یک انتخابات آزاد صدای همه جریان های سیاسی و همه اقشار کشور را شنیده باشیم.

"انتخابات آزاد"

اگر برای اجرای هر پروژه ای نیاز به قرار دادی است که دو طرف قرار داد منافعشان در آن ثبت شده باشد, چگونه چند تشکیلات ایرانی با نظرات مختلف سیاسی نمیتوانند  قراردادی را شفاف و در کنار هم امضا کنند که برگزاری پروژه انتخابات آزاد را عملی سازد؟
آیا در صورت آغاز یک جنگ احتمالی, میباید پیشنهاد انتخابات آزاد را دوباره به سیاه چال های ارتجاع منتقل ساخت؟

برای جلوگیری از جنگ در ایران و گرفتن ابتکار عمل در شرایطی که ایران به همه ما نیاز دارد آیا تدوین یک قرارداد همکاری موقت میان همه سکولار-دمکرات ها بدون قضاوت در مورد گذشته یا حدس زدن در مورد آینده آنها که به  اجرای انتخابات آزاد بینجامد پیشنهادی عملی است یا تنها یک آرزوی ایده آلیستی؟

آیا قراردادهای اجتماعی و حقوقی میتوانند اعتماد کار کردن در کنار یکدیگر را به جامعه بیگانه با قانون بازگرداند؟

یکشنبه ۲۱ می ۲۰۱۷
انتورپن