Humata, Hukhta, Huvareshta

Humata, Hukhta,Huvareshta

۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

"گزارشی ازسومین کنگره سالانه سکولار دمکرات های ایران"





یک روز قبل از آغاز این کنگره فرصتی بوجود آمد تا پیش از آشنایی با دیگر شرکت کنندگان, ابتدا شهر فرانکفورت و زیبایی های مدرن شهر را در کنار ساختمانهای قدیمی آن مشاهده کنم. مجموعه ای از ساختمانهای مدرن قرن ۲۰ با معماری سنتی دوران قبل از صنعت,  شهری که خود را قلب اقتصاد آلمان میداند در لباس پست مدرن به نمایش گذاشته شده بود.
صبح شنبه چهارم ژوییه, سومین گرد همایی سالانه سکولار دمکرات های ایران با سخنی کوتاه توسط مسول امور تدارکات خانم شهناز شاهبخشی آغاز بکار نمود. بعد از آن رییسان افتخاری یا اجرایی,مجریان برنامه وهمچنین حدود صد تن  دیگر از شرکت کنندگان به بیان نظرات و دیدگاه های خود پرداختند یا در این گفتگو ها شرکت فعال داشتند. حضور پر شمار کنشگران سیاسی و مدنی با دیدگاه های راست, میانه و چپ نمایانگر این واقعیت بود که جامعه روشنفکر ایرانی آمادگی ورود به دوران بلوغ اجتماعی تاریخ سرزمینمان را در بطن روابط اجتماعی اعضای خود بوجود آورده است.
بسیاری از شرکت کندگان با کارنامه ای پر از تلاش برای کنشگری علمی و کوله باری مملو از کتاب ها, مقالات و اطلاعات جمع آوری شده یادآوری میکردند که دیگر برای اداره سرزمینمان ایران, حکومتی مذهبی را مناسب نمیبینند.  تقریبا ۹۰% شرکت کنندگان در این کنگره همصدا بودند که بیش از این نمیتوان حکومت مذهبی را تحمل کرد و برای ساختن سرزمینمان و همچنین برای از میان برداشتن  تبعیض های مختلف از جنسیتی و مذهبی تا نژادی, ملیتی یا عقیدتی و سیاسی راهی بجز اجرای سیستم سکولاریسم دمکراتیک نمیتوان در مقابل حکومت مذهبی پیشنهاد نمود.

از امتیازهای مثبت شرکت کنندگان میتوان روحیه شاد و پر انرژی آنها را بیش از هر چیز دیگر به یادآورد,اعتماد به نفس آنها در بیان نظراتشان که با مطالعه و تلاش برای جمع آوری اطلاعات همراه بود نیز نظر هر خبرنگار بی طرفی  را به خود جلب میساخت.
شاید اگر مدیران اجرایی این گفتگو ها میتوانستند موضوع های مورد نظرشان را مثبت تر فرموله کنند نظرات مختلف نیز بهتر شنیده میشد. برای مثال بجای "موانع اتحاد" از "امتیازهای موجود برای رسیدن به اتحاد" یا بجای "حفظ تمامیت ارضی" از "نیاز یکپارچگی جغرافیایی ایران " استفاده کنند.

اگر با چشمان یک  اروپایی  سکولار و بی طرف به این کنگره نگاه میکردم  جای خالی جریان های سکولار دمکرات  منطقه از دیگر کشورهای همسایه ایران را بخوبی میتوانستم احساس کنم. شاید تبادل نظر با متخصصین سازمانهای غیر انتفاعی سکولار دمکرات از دیگر کشور های همسایه و همچنین نمونه اروپایی آن بتواند نقد بدون رودربایستی آنها نسبت به نمونه ایرانی  و همچنین تجربه آنها برای نهادینه سازی سکولاریسم در جامعه را گویا تر سازد. همکاری های مشترک بین المللی وزنه هر گردهمایی را  قوی تر میسازد و اعتماد گروه بیشتری از ایرانیان را نیز به مطمئنا بخود جلب خواهد ساخت.
سومین کنگره سالانه سکولار دمکرات های ایران که در محیطی بسیار مثبت و با دقت برنامه ریزی شده بود با پیام حمایت آقای امیر انتظام از ایران گواهی اعتماد هر چه بیشتر ایرانیان از جریان سکولار دمکراسی را نوید میداد. 

با امید که این چتر حمایت سکولارهای دمکرات ایرانی, پله ای باشد برای صعود هر چه سریعتر به سوی انحلال  حکومت مذهبی و  نظارت مستمر در آینده ایران برای اجرای قوانین  حقوق بشر و آبادانی سرزمینمان.



حمیدرضا  برهانی
آنتورپن
بلژیک 




۱۳۹۴ تیر ۱۴, یکشنبه

"به رسمیت شناختن فرد"



هر کدام از ما در جامعه دارای منافع شخصی هستیم و برای حفظ این منافع,  کار, حرکت و فعالیت هایی را انجام میدهیم؛ طبیعتا برای تداوم حفظ این منافع انتظار داریم همه شهروندان جامعه محل زندگی ما نیز حریم خصوصی  را به رسمیت بشناسند و به منافع شخصی ما آسیبی نرسانند. اما در عمل تعداد بسیار زیادی از شهروندان  یا آگاهی کامل از منافع شخصی خود ندارند یا توانایی حفظ این منافع شخصی را در خود نمیبینند.

فرهنگ قبیله ای غالب بر سرزمینمان و همچنین دیگر کشورهای همسایه ایران گواه این واقعیت است که منافع شخصی ما وابسته به گروه بوده و از آنجایی که این منافع شخصی نه هیچگاه تعریف گشته  و نه به رسمیت شناخته شده  به همان اندازه نیز راه را برای انکار وجود این منافع همیشه باز گذاشته است. کارنامه دیکتاتور ها در ایران و همچنین دیگر کشورهای همسایه ما گویای این مهم است که با به رسمیت نشناختن فرد, گروه, حزب یا جریان سیاسی مخالف, همیشه قدرت مجبور شده است در شرایطی این مخالفین را از دید جهانیان منتقد, مخفی سازد. در پی انکار وجود هویت شخصی فرد و به رسمیت نشناختن جریان های سیاسی مخالف, زندان ها و سیاه چالهای سیاسی  نیزبرای مخفی ساختن این افراد بوجود آمده است.  هر اندازه تنش با مخالفین به رسمیت شناخته نشده در نظر قدرتمندان بزرگتر جلوه کرده به همان اندازه نیز انکار و مخفی ساختن مخالفین جای خود را به حذف فیزیکی آنها  توسط کشتار قانونی که اعدام نام گرفته  داده است.

مادران, پدران و نیاکان ما تصور میکرده اند به رسمیت شناختن دیگران, تایید اندیشه, گفتار و کردار آنها را نیز شامل میشود. در صورتی که ما میتوانیم به رسمیت شناختن یکدیگر را دوباره تعریف کنیم, آنرا به یک گفتمان همگانی تبدیل سازیم و سوء تفاهم نیاکانمان در مورد به رسمیت شناختن یکدیگر را به تاریخ بسپاریم.

تفکر افراطی و نژاد پرستانه یا نئو فاشیسم مذهبی  شور بختانه در کشور ما وجود دارد, مدیریتی اشتباه که باور داشته با تکیه به مذهب میتوان اخلاق را در جامعه  نهادینه ساخت و با این اهرم  مذهب به آسانی کنترل جوامع را در اختیار داشت نیز وجود دارد.
اما شاید زمان آن رسیده است که یک آلترناتیو "سکولار و دمکراتیک  جایگزین" از جایگاه قدرت, افراطیون را آنگونه که هستند به رسمیت بشناسد همانگونه که سازمانها و احزاب غیر فعال سیاسی داخل و خارج از ایران  که دارای ایدولوژیها  یا خط های  سیاسی متفاوتی هستند را به رسمیت خواهد شناخت.
اگر ما سکولار های دمکرات خواستار لغو حکم اعدام هستیم و نمیخواهیم به مانند نیاکانمان درباز تولید استبداد سهیم باشیم شاید چاره ای نداریم که همه شهروندان ایران را به رسمیت بشناسیم. با به رسمیت شناختن یکدیگر برای حفظ منافع شخصی, ما  یک اتحاد دراز مدت را بوجود آورده ایم بدون اینکه مسولیت کارهای یکدیگر را به عهده بگیریم یا آنها را تایید کنیم.
با به رسمیت شناختن نا کارآمدی مدیران حکومت مذهبی و نداشتن درایت سیاسی آنها برای ساختن سرزمینمان, میتوانیم در دنیای سیاست جریان سکولارهای دمکراتیک  که پیشنهاد "سازندگی دوباره ایران"  به عنوان آلترناتیو جایگزین را دارند ابتدا خودمان به رسمیت بشناسیم. اگر در هر جنگی نهایتا پشت میز مذاکره قدرت  انتقال مییابد ما نیز به عنوان سربازان ایران شاید وظیفه داریم شرایط این به رسمیت شناخته شدن را فراهم سازیم و حکومت مذهبی را در پشت میز مذاکره منحل کنیم. اگر ما باور داریم  انسانها به دلیل جنسیت, مذهب, رنگ پوست, زبان, ایدولوژی, نژاد یا باور های سیاسی ارجحیتی نسبت به هم ندارند میتوان  با به رسمیت شناختن یکدیگر لشکر بزرگ ۵۰ میلیونی سکولارهای دمکراتیک ایران را  به عنوان پیشنهاد آلترناتیو جایگزین وارد چرخه سیاست جهانی ساخت.

احتمالا خروج از چرخه جنگ و دشمنی در خاور میانه با تنش زدایی, اما همزمان انگیزه سازی در میان ملیت های ساکن منطقه برای باز سازی خانه هایشان امکان پذیر خواهد بود. از راه به رسمیت شناختن دیگران و منافع شخصی آنها میتوان  اتحاد مورد نیاز سکولار های دمکرات را فراهم ساخت.
حمیدرضا برهانی
شنبه ۴ ژوئیه ۲۰۱۵
فرانکفورت




۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

"ارتش ملی ایران"



اگر حق زنده ماندن, مسکن, کار, ابرازعقیده, بیان, تعیین سرنوشت و دیگر نیازهای ابتدایی انسان آنگونه که در منشور حقوق بشر سازمان ملل به تصویب رسیده را از مهمترین منافع شخصی خود بدانیم وهمچنین باور داشته باشیم رژیم مذهبی به دلیل ارجحیت دادن فرقه ای و تبعیض دینی توانایی فراهم ساختن این حقوق برای همه شهروندان را ندارد؛ آنگاه نیاز ما به آفرینش سازمانی پر قدرت برای بدست آوردن این حقوق و همچنین حفاظت آنها بیشتر آشکار خواهد شد.

بدلیل اینکه ما تا کنون تعریفی جامع برای "منافع فردی" در ایران نداشته یا آنرا به رسمیت نشناخته ایم, اغلب از فرهنگ قبیله ای الگو گرفته  و شاید به همین دلیل  نیز ارتش های ما تنها حامی یک گروه یا جریان فکری بوده است. این ارتش ابتدا با قلع وقمع مخالفین, قدرت را در اختیار یک قبیله, حزب یا خانواده سیاسی قرار داده است و سپس همین ارتش بجای حمایت از آبادانی و پیشرفت ایران تنها مجبور به "حفظ قدرت" به هر وسیله ای بوده است.

اگر ما نیازی به ارتش ملی برای نابودی یکدیگر نداشته باشیم شاید با همین منطق سربازان این ارتش نیز لزومی به مسلح بودن با سلاح های سبک و سنگین نخواهند داشت. ارتشی که اعضای آنرا افسران متخصص در رشته های مختلف تشکیل داده باشند در عصر اطلاعات به مراتب با قدرت بیشتر توانایی حفاظت از حقوق و منافع همه شهروندان ایرانی را دارا خواهند بود.

کمبود آب, نابودی محیط زیست, انحصارات اقتصادی, فساد اداری و قوانین ارتجاعی حقوقی همه بدلیل مدیریت اشتباه مذهبی بوجود آمده است. اما این مدیریت مذهبی دارای شبکه ای با تشکیلات منظم میباشد که برای انحلال آن و همچنین حفاظت از منافع ملی بعد از انحلال نیازمند ارتشی مدرن و متخصص میباشد. این ارتش در ابتدای کار نیازمند متخصصین حقوقی و وکلای باتجربه میباشد تا بتواند چنین سازمانی را با فرمول های حقوقی و بین المللی برای جهان تعریف کنند؛ همچنین نیاز این ارتش به  متخصصین تکنولوژی اطلاعات و دنیای تبلیغات برای جلب اعتماد همه شهروندان بسیار ضروری است. هیچ ارتشی بدون داشتن منابع مالی کافی قادر به فعالیت و همچنین ادامه کار نخواهد بود. فراهم ساختن این امکانات نیز میتواند توسط افسران متخصص همین ارتش ملی صورت پذیرد.

سازمانی سکولار و دمکراتیک که هیچ ارجحیت نژادی, قومی ,مذهبی, جنسیتی, عقیدتی و غیره برای شهروندان تابع ایران را نمیپذیرد توانایی فرماندهی چنین ارتش ملی را خواهد داشت. این سازمان بدون دخالت در امور سیاست داخلی و خارجی ایران میتواند با حفظ انضباط و رعایت سلسله مراتب شغلی از قدرتمندترین و مدرنترین وسایل و امکانات به روز شده استفاده کرده  تا شرایط بدست آوردن منافع ملی یا حفاظت از منافع بدست آمده ملی  را فراهم سازد.

چنین ارتشی وظیفه خواهد داشت از همه جریانهای سیاسی که دمکرات و سکولار هستند حمایت کند حتی اگر مورد تایید این جریانها قرار نگرفته باشد.

در پایان لازم میدانم یاداوری کنم, همه لشکر های قدرتمند جهان از دسته ها و گروهان های کوچک تشکیل شده اند.