Humata, Hukhta, Huvareshta

Humata, Hukhta,Huvareshta

۱۳۹۷ آذر ۹, جمعه

"زندانی سیاسی آزاد باید گردد"


این یک شعار آشنا و قدیمی بوده که بسیاری از ما آنرا سالیان درازی است استفاده میکنیم. اما آیا این شعار در شرایط امروزی حکومت مذهبی ایران برای ناراضیان از حکومت که بیگناه زندانی هستند سودی با خود دارد؟ 

حکومت مذهبی ایران که نه به حقوق بشر باور دارد و نه به قانون های مدنی  پایبند است و البته دادگستری مستقلی هم که ندارد, در ابتدا رهبران مخالفین خودش را با تکیه به "احکام شرع" دستگیر میکند و ابتکار عمل را در بازی اعتراضی بدست میگیرد تا مخالفین را در گرداب واکنش ها و جنگ تدریجی خسته و غرق کند. اتاق های فکر این رژیم مایل نیستند در مورد مخالفت با حکومت مذهبی و احکام شرع, مردم ابتکار عمل داشته باشند و ترجیح میدهند مردم تنها به دستگیری مخالف توجه کنند و واکنش انرژی خود را روی اینکه فلان زندانی آزاد شود یا چرا مزد ماه ها به عقب افتاده کارگر را نمیپردازند و اعترضات مشابه هزینه سازند. 

یک نماینده فعالان کارگری یا یک وکیل قشر میانی جامعه خواسته هایی را بزبان میاورند و در اعتراضاتی شرکت میکنند تا خواسته آنها شنیده شود. اما حکومت مایل است بجای شنیده شدن خواسته اصلی آنها که زندانی شده اند, نگاه عمومی را به بیراهه منتقل کند که مثلا آزادی همان نماینده یا وکیل زندانی را خواستار باشیم.

مسئله بسیار مهمی که ما در این سال ها به آن خوب توجه نکرده ایم این است که تفاوت میان ابتکار عمل با تنها واکنش نشان دادن به ابتکار عمل دیگران را شفاف تعریف نکرده ایم. 

اگر شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" در بسیاری از دیگر کشور ها قبل از ما استفاده شده لازم است مقایسه ای داشته باشیم میان کشورهای آمریکای لاتین که شدیدا به ملیت مردم وابسته هستند با حکومت مذهبی که کشور ایران را تنها یک منبع درآمد برای بلندپروازی های مذهبی خود میبیند و هیچ خجالتی از کشتار دسته جمعی یا زیر پا گذاشتن غرور ملی ایرانیان ندارد. 

آیا جمله کوتاه  "باید گردد" بغیر از این ترجمه میشود که دستور کاری در آینده,  آنهم آینده نامعلوم را صادر میکند؟ 
بنظر من هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد, در شرایط امروز ایران که حکومت مذهبی در حال سقوط است شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" کمکی به کنشگران سیاسی نخواهد کرد زیرا تنها ما را مشغول به این خواهد داشت که اسیرنمان را آزاد کنیم.

در زمان جنگ با عراق کسی از مردم نمیگفت اسیران آزاد باید گردند بلکه ابتدا مردم خرمشهر را آزاد کردند. 

زندانی شدن کنشگران مدنی, کارگری, سیاسی و دیگر آزادیخواهان را محکوم میکنم اما بدست گرفتن ابتکار عمل را با شعار تغییر حکومت ترجیح میدهم زیرا در اینصورت احتمالا رژیم برای ساکت کردن مردم دست به آزادی گروهی از اسیران خواهد زد. 

حمیدرضا برهانی 
بلژیک  

۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

"قرارداد اجتماعی"

حال اگر به این توافق برسیم که احزاب و سازمانهای سیاسی هر چند که ما با آنها مخالفیم بخش تفکیک ناپذیر جامعه ایران میباشند آنگاه میتوانیم یک قرار داد اجتماعی ایرانی را ایجاد کنیم. نقاط مشترک بسیاری میان همه ایرانیان وجود دارد. بوجود آوردن امکانات اجتماعی مانند کشورهای مترقی برای همگان، انتخابات آزاد و امکان شکوفایی اقتصادی نمونه هایی ازاین مشترکات است که بدون در نظر گرفتن مدل حکومتی میتوان روی آن به توافق رسید.
 حقیقت دارد که انسان آزاد بدنیا آمده است اما همه جا در زنجیر است، انسانها زمانی بسیار دور بدون قوانین و آزاد زندگی میکردند اما بدلایل مختلف ولی همیشه برای نفع شخصی قراردادهایی را با هم به امضا رسانده اند.از طرفی عده ای بر این باورند که حاکمیت، هیچ قدرتی بغیر از استفاده از قانون را ندارد.
اروپا در زمانهای بسیار دور میپنداشت پادشاهان قدرت الهی قانون گذاری را در دست دارند اما با سقوط قدرت واتیکان در روم و به دلیل پیدایش جنگهای خونین مذهبی اروپا  در قرون ۱۶ - ۱۷ میلادی, پیشنهاد قرارداد اجتماعی در میان اروپاییان شکل گرفت.
خاورمیانه در حال حاضر درگیر جنگی مذهبی و خونین میان فرقه های مختلف اسلام شده است. دلایل آغاز و پیشبرد این جنگ خارج از موضوع نگارنده برای این مطلب میباشد. خارج شدن از چنین جنگی هم اکنون برای بسیاری از این جوامع مهم بشمار میاید و یافتن گفتمانی که بتواند ما را به صلح برساند وظیفه هر صلح دوستی میتواند باشد. رهبری مذهبی در ایران با پشتیبانی از یک گروه کوچک درآخرین انتخابات رییس جمهوری عملا رسمیت خود ساخته و جعلی را نیز از دست داده است و تلاش دارد با درگیر شدن در جنگ قدرت مذهبی و به بهانه جنگ با دشمنان خارجی به سرکوب و قتل عام مردم کشور تحت حکومت خود بپردازد تا شاید از این  راه بعد از نابودی زیر سازه های ایران با ایجاد کار و باز سازی ویرانه ها و فراهم ساختن امکانات رفاهی روبنایی بازماندگان جنگ را راضی سازد.  اشتباه حاکمان و جنگ افروزان در این است که خود را با قدرتهای بزرگ مقایسه میکنند، غافل از اینکه قدرتهای بزرگ هیچگاه از مردم خود هزینه نکرده اند بلکه این مردم دیگر نقاط بوده اند که قربانی بلندپروازی و جاه طلبی  آنها شده اند. قدرتهای بزرگ با به رسمیت شناختن اقشار مختلف کشورهای خود حمایت آنها را بدست آورده اند و با اعتبار رای آنها است که به جنایت و غارت دیگران مشغول هستند. با چنین پیش دانشی میتوان اینگونه حدس زد که  کشورهای عربی نیز تصمیم دارند در عصر اطلاعات با حربه مذهب به یک قدرت جهانی تبدیل گردند و رفرم سیاسی در بهار عرب نیز در همین راستا است تا بتوانند از اعتبار رای مردم استفاده کنند. در این میان حکومت سوریه با کشتار مردم، رسمیت عرفی خود را از دست داده است و در خلا حمایت رای اقشار مختلف مردم میرود تا قدرت سیاسی را نیز به فرقه دیگری از مذهب واگذار کند. در این دایره قدرت اخوان المسلمین نقشی بسیار مهم را بازی میکند و گویا در ایران انجمن حجتیه است که  آن را نمایندگی میکند. از طرفی ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی و غیر عرب با بازار اقتصادی شکوفا دیگر کاندیدای تصاحب این قدرت اسلامی میباشد و رویای امپراتوری عثمانی را میخواهد به اجرا بگذارد. 
پرسش امروز این است که آیا ایران و مردم آن نیازی برای زیرمجموعه بودن در یکی از این قدرتها را دارند. آیا امکان بوجود آوردن قدرت اسلامی جدید فرقه شیعه توسط ایران وجود دارد؟ رکود اقتصادی، استفاده از اهرم خشونت و سرکوب بجای مدیریت و نداشتن حمایت اقشار مختلف ایرانی نشانه هایی هستند از بی برنامه بودن حاکمان تهران برای حضور در دایره اصلی قدرت. 
انتخاب دیگر ما ایرانیان میتواند مانند بسیاری از کشورهای غیر متعهد بیطرف ماندن و خروج از بازی قدرت های جهانی باشد. در این صورت ما نیازمند قرارداد جمعی جدیدی هستیم 

"قرار داد اجتماعی"  
اجرای قرارداد اجتماعی آنگونه که روسو در سال  ۱۷۶۲ میلادی تشریح کرده  بسیار ساده است: هر کدام از ما هویت شخصی و اقتدار خود را تحت نظارت و اراده عمومی گروه خود قرار میدهم. سپس گروه هر فرد به عنوان بخش تفکیک ناپذیر جامعه شناخته میشود. این گروه ها برای ما با نام احزاب و سازمانهای سیاسی شناخته شده تر هستند. حال اگر به این توافق برسیم که احزاب و سازمانهای سیاسی هر چند که ما با آنها مخالفیم بخش تفکیک ناپذیر جامعه ایران میباشند آنگاه میتوانیم یک قرار داد اجتماعی ایرانی را ایجاد کنیم. نقاط مشترک بسیاری میان همه ایرانیان وجود دارد. بوجود آوردن امکانات اجتماعی مانند کشورهای مترقی برای همگان، انتخابات آزاد و  امکان شکوفایی اقتصادی نمونه هایی ازاین مشترکات است که بدون در نظر گرفتن مدل حکومتی میتوان روی آن به توافق رسید. 
انتخاب ما میتواند شرایط خاورمیانه را تغییر دهد و خونریزی جنگ را به آبادانی و پیشرفت ایران تبدیل سازد. 

زمان ضربه نهایی فرا رسید

با نزدیک تر شدن انتصابات مجلس فرمایشی حکومت اسلامی در ایران، رژیم حاکم بر تهران در نظر دارد با شرکت حداقلی مردم و جنگ زرگری میان نهاد ولایت فقیه، انجمن حجتیه، سپاه پاسداران و تیم آقای رفسنجانی، چهار گروه متفاوت را به جهانیان به عنوان وارثان ایران بعد از جنگ معرفی کند. رژیم اشغالگر تهران خواسته یا ناخواسته میرود تا برای حفظ منافع اقتصادی گروهی کوچک تمامیت ارزی ایران را قربانی بوجود آمدن حکومت عثمانی در آسیای مرکزی نماید. در این میان البته جایی نیز برای آیت الله های فرقه شیعه در نظر گرفته شده است
با گذشت تنها دو سال از اعتراضات مردمی موسوم به سبز ایران و مقاومت حیرت بر انگیز جوانان ایرانی، نتایج دموکراسی خواهی صد ساله گذشته ایرانیان را میتوان در تمامی منطقه خاورمیانه لمس نمود. با تغییرات روبنایی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه شرایط دگرگونی بنیادین در ایران فراهم است و امکان انقلاب سیاسی و تغییر دیکتاتوری به مردم سالاری بوجود آماده است. اما وجود انحصارات اقتصادی در ایران این شبهه را برای قدرت های غربی بوجود آورده است که به دلیل نبودن تشکیلات منسجم مردمی میتوان از آب گل آلود ماهی گرفت و مانند تغییرات جزیی مصر، تونس و یا لیبی در حال تصرف، منابع اقتصادی ایران را نیزمیتوان تحت انحصارات کامل خود در آورند.
با نزدیک تر شدن انتصابات مجلس فرمایشی حکومت اسلامی در ایران، رژیم حاکم بر تهران در نظر دارد با شرکت حداقلی مردم و جنگ زرگری میان نهاد ولایت فقیه، انجمن حجتیه، سپاه پاسداران و تیم آقای رفسنجانی، چهار گروه متفاوت را به جهانیان به عنوان وارثان ایران بعد از جنگ معرفی کند. رژیم اشغالگر تهران خواسته یا ناخواسته میرود تا برای حفظ منافع اقتصادی گروهی کوچک تمامیت ارزی ایران را قربانی بوجود آمدن حکومت عثمانی در آسیای مرکزی نماید. در این میان البته جایی نیز برای آیت الله های فرقه شیعه در نظر گرفته شده است و زمزمه های واتیکان اسلامی به گوش میرسد.
فرصت طلبانی که در سال پنجاه و هفت ایران را به اشغال خود در آورده اند میروند تا در روزهای آینده با منفعل نگاه داشتن ایرانیان بار دیگر و با نامی جدید منافع اقتصادی را با شریکان غربی خود تقسیم نمایند.
با تجربه انتصاب آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور، حضور در انتصاباتی که از هم اکنون نتیجه آن مشخص شده است اینگونه به نظر میرسد مورد توجه اکثریت مردم قرار نخواهد گرفت. کاندیداهایی که به صورت مستقل یا احزاب در سایه معرفی میشوند نمیتوانند یا نمیخواهند خواسته های رای دهندگان را به اجرا گذارند. در مقابل جریانهای اپوزیسیون خارج از کشور که خواهان انحلال حکومت اسلامی باشند میتوانند به صورت مستقل به سازماندهی این کمیته های انتخاباتی مردمی در ایران یاری رسانند و مورد تایید مردم قرار خواهند گرفت. ایجاد کمیته های انتخاباتی بدون در نظر گرفتن نتیجه یا حتی شرکت در آن میتواند تشکیلات از هم گسیخته مردمی را بار دیگر در خیابان به هم نزدیکتر سازد. با بهانه حمایت از هر کاندیدایی میتوان به صورت مستقل از نیروهای حکومتی کمیته های مردمی را سازمانده ای نمود. از کاندیداها خواست در مورد برنامه هایشان با مردم گفتگو نمایند و تجمعات مردمی را دوباره زنده کرد. با توافق بر این اصل است که میتوان خواهان به تاخیر انداختن تاریخ انتخابات شد و همزمان درخواست آزادی احزاب را نمود. شرایط ماه های گذشته خاورمیانه امکان سرکوب و خشونت را از اشغالگران تهران تا حدود زیادی گرفته است و آنها را به معامله برای نگاه داشتن قدرت تشویق نموده است. با سازماندهی سرتاسری کمیته های انتخاباتی میتوان اعتصابات را به یک حقیقت تبدیل نمود و حتی در صورت برخورد نظامی میتوان به کمک و یاری آسیب زدگان شتافت. این تشکیلات مردمی خواهد توانست در مقابل انحصار طلبان پایداری کند و گذار از دیکتاتوری به مردمسالاری را متمدنانه ترسیم نماید.
جنبش سبز ایران درآغاز انقلاب رنگین کمانی قرار دارد.

سخنی با رییس جمهور سابق کشورم

خوشبختانه تمدن ایرانی قبل از اسلام مثبت گرای را ترویج میکرده و خوشبختی را با روش دیدن خوشبختی، گفتگو در مورد خوشبختی و اجرای خوشبختی میسر میدانسته است.(اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک ) آقای محمد خاتمی در سخنرانی اخیر خود تحت عنوان خیر خواهان بشر و ترویج صلح سخنشان را اینگونه آغاز میفرمایند : کلمه صلح از دل انگیزترین و احساس برانگیزترین کلماتی است که وجود دارد اما متاسفانه در واقعیت تاریخ؛ کمتر نشانی از صلح میبینیم و اگر هم در عرصه های جهانی و روابط بین الملل آرامشی وجود دارد...
خوشبختانه تمدن ایرانی قبل از اسلام مثبت گرای را ترویج میکرده و خوشبختی را با روش دیدن خوشبختی، گفتگو در مورد خوشبختی و اجرای خوشبختی میسر میدانسته است.(اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک ) آقای محمد خاتمی در سخنرانی اخیر خود تحت عنوان خیر خواهان بشر و ترویج صلح سخنشان را اینگونه آغاز میفرمایند : کلمه صلح از دل انگیزترین و احساس برانگیزترین کلماتی است که وجود دارد اما متاسفانه در واقعیت تاریخ؛ کمتر نشانی از صلح میبینیم و اگر هم در عرصه های جهانی و روابط بین الملل آرامشی وجود دارد تحت سایه زور، سلاح و ارعاب است در حالی که صلح مسلح، صلح نیست. ایشان از تئوری قرار داد اجتماعی انتقاد میکنند و در مقابل آن نظریه حالت و
وضع طبیعی انسانها را مطرح میسازند.
ابتدا بگذارید ببینیم این تئوری قرار داد اجتماعی توسط کدامین فیلسوفها در این سالها مطرح شده است.خانم Martha Nussbaum یکی از فیلسوفان معاصر در کتاب مشهور خود به نام "مرزهای حقوق" عنوان نموده که برای نهادینه نمودن عدالت اجتماعی نیازمند قرار داد اجتماعی هستیم. یعنی اقشار مختلف حاضر در یک جامعه نیازمند یک قرار داد اجتماعی هستند تا بتوانند عدالت را در میان خود رعایت کنند.
آقای خاتمی در ادامه میافزایند در واقع قرار داد اجتماعی برای این است که انسان از وضع طبیعی خود بیرون بیاید اما در رابطه با اینکه وضع طبیعی چیست میان فیلسوفان سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. ایشان دو نظریه را مطرح میسازند که یا وضع طبیعی: وضع ستیز و خشونت تعبیر شده یا وضع طبیعی: محبت، نیکی و خوبی میباشد. ایشان میپندارند این دو نگرش نمیتوانند همزمان توسط یک قرار داد اجتماعی در کنار یکدیگر ادامه حیات دهند و قرار داد اجتماعی دلیل صلح اجباری و تحمیلی است و به همین جهت همیشه در معرض شکنندگی است. در صورتی که تنها اگرجمله این یا آن را با جمله این و آن تغییر دهیم ملاحظه خواهیم نمود که یک قرار داد اجتماعی میان اقشار مختلف بر خلاف تصور آقای خاتمی میتواند به یج صلح پایدار همگان خواسته تبدیل گردد.
ایشان معتقد به نظریه تحمیل جنگ و ستیزبه انسانها در تمامی طول تاریخ هستند و به این واقعیات رسیده اند که هیچ جنگی بین تمدنها نبوده است بلکه تمدنها مکمل یکدیگر بوده اند؛ ایشان آشکارا عنوان نموده که جنگها همواره جنبه سیاسی و اقتصادی داشته و ناشی از استیلا طلبی، قدرت خواهی و خودخواهی انسانها بوده است.
آقای خاتمی اضافه میفرمایند که حتی در حین وقوع جنگها، تمدنها به صورت شگفت انگیزی به تبادل و تعامل باتاریخ نشان داده است که در زمان وقوع جنگها سیاستمدارن با هم میجنگند و نمایاندن فرهنگ و تمدن با هم به تبادل نظر میپردازند.
آقای خاتمی پیشنهاد میدهند که به جای نظریه پردازی و خیال بافی به این مساله توجه کنیم که نیاز مبرم و اولیه بشریت صلح است و راه رسیدن به صلح آنگونه که ایشان مایل به گفتگو هستند با موانعی روبرو است. مشکل اساسی را ایشان اینگونه توضیح میدهند: فراموشی خدا مساله بسیار مصیبت باری است و مصیبت بر تر از آن این است که ما اهداف شیطانی و راه و رسم غیر انسانی را به نام خدا و به نام مقدسات به مردم تحمیل کنیم.
اینجانب نیز که گفتگوی تمدنها را مثبت ارزیابی میکنم لازم میدانم تذکر دهم تمدن ایرانی قبل از اسلام نگرشی متفاوت به جهان داشته است که در جنگ های متفاوت با انگیزه های سیاسی یا اقتصادی آن نگرش تعبیری کاملا متفاوت پیدا نموده است.تمدن کهن ایرانی میپندارد هدف از زندگی، شاد و خوشبخت زيستن است . شاد و خوشبخت زيستن ميسر نيست مگر اينکه همگان در جامعه، از جمله جانوران و گياهان بتوانند با شادی و شکوفايی زندگی کنند. برای رسيدن به اين هدف مردمان بايد قانون هستی را بياموزند.
اين قانون از سه اصل بنيادين بگونه زير در ست شده است:
1-جهان هستی و بويژه زندگی انسانها در هر لحظه از زمان بوسيله نبرد ميان دو نيروی بنيادين و خود آفريننده و ضد يکديگر شکل ميگيرد. مردمان اثر نبرد اين دو نيرو را در درون خود بصورت شادمانی يا غم زدگی، عشق و نفرت، دوستی و دشمنی، آرامش درونی يا نگرانی، دادگری يا بيداد گری، خوب يا بد، شکست و پيروزی، روشنی درونی يا تاريکی و غيره احساس ميکنند.
به سرچشمه نيروهای مثبت که مردمان را بسوی خوشبختی پيش ميبرند اهورا مزدا گفته ميشود. «اهورا» يعنی هستی آفرين و «مزدا» به معنی خرد است. بنابراين اهورامزدا به معنی « نيروی خردزا» يا «خدای خرد» ترجمه شده است.
از ويژگيهای مردمانی که در راه اهورامزدا هستند، شاد زيستی و راستی در پندار و گفتار و کردار ميباشد.
به سر چشمه نيروهای منفی يعنی نيروهايی که مردمان را به بدبختی و پسماندگی و غمزدگی ميبرند، انگرا ماينو يا اهريمن گفته ميشود. انگرا ماينو يعنی آشفتگی و خشم درونی که خرد ستيز است و چشم درونی را کور ميکند. از ويژ گيهای انگراماينو دروغ و ريا است. با اين ابزار است که او آگاهی را سرکوب و نا آگاهی را رواج ميدهد.
2- دومين قانون جهان بينی تمدن باستان ایرانیان ميگويد که در اين جهان هيچ نيرويی بدون وجود نيروی ضد خود نميتواند مفهومی داشته باشد. روز بدون شب، خوب بدون بد، آرامش درونی بدون نگرانی، عشق بدون نفرت و غيره هيچيک به تنهايی مفهومی نخواهند داشت. اگر چيزی در اين دنيا بخواهد به صورت نيرو در آيد بی درنگ نيروی مخالف خود را در برابر خود خواهد يافت.
3- و چون اين جهان از نيروهای دوگانه ضد هم و مثبت و منفی درست شده، هستی در انسانها نيرويی بنام « آزادی گزينش» » گزاشته که بوسيله آن هر کس ميتواند از ميان دو نيروی ضد هم و در حال نبرد يکی را انتخاب کرده و در آن شرکت کند. ميان شادی و ماتمزدگی، دوستی و دشمنی، دادگری و بيدادگری، خرد و خرد ستيزی، راستی و دروغ، خوب و بد، آزادیو اختناق، سروری و بردگی و غيره يکی را گزينش کرده و در آن زندگی کند. چون آزادی گزينش با انسان است، بنا بر اين مسئوليت هم با اوست
با بهترین درودها و آرزوی ایرانی برای همه ایرانیان

سفر نمادین از مونترال تا اصفهان

یک زن و مرد ایرانی‌ حرکتی اعتراضی را در برابر وضعیت نابسامان ایران از مونترال کانادا آغاز نموده اند که تنها پس از گذشت چند روز، و در بدو ورود به شهر تورنتو، به نظر می‌رسد نظر عده‌ای از هموطنان را به خود جلب کرده. تصور می‌‌شود که این حرکت نه تنها ارزش خبری دارد، بلکه توان گرد آوردن تعداد زیادی از ایرانیان و غیر ایرانیان که دغدغه این شرایط ناگوار را در دل‌ دارند، دارا می‌باشد. هدف نهایی حرکت این است که پیام اعتراض ایرانیان دگر اندیش با حمایت رسانه‌‌های ایرانی‌ و غیر ایرانی‌ به صورت رسمی‌ به مسئولی
جامعه مدنی ایران از شرایط موجود ناراضی است و دلیل نارضایتی را نیز در مدیریت نادرست و عدم شرکت همه اقشار جامعه در امور کشوری میبیند. جریانهای سیاسی اپوزیسیون حکومت ایران نیز بدلیل نداشتن برنامه مشخص و ابتکار عمل از هر گونه موفقیتی باز مانده اند. بازگرداندن اعتماد بنفس و بازنمودن گره بزرگ اجتماعی موجود در ایران نیازمند توافق بر روی نقاط مشترکی است که باعث شود اقشار و طبقات مختلف قومهای ایرانی هماهنگ و یکصدا خواستار تغییرات بنیادی شوند.
تقریبا همه ایرانیان ناراضی یکصدا میگویند دروغگویی به یکی از مشکلات مهم جامعه تبدیل شده است که نه تنها امور کشوری را فلج کرده بلکه بر روابط میان مردم نیز اثر گذاشته و فرهگ اخلاقی ما را به مرزهای نابودی نزدیک کرده است.
زمانی که از اعتراض به رژیم جمهوری اسلامی ایران میگوییم یعنی روش موجود کشورداری را نا صحیح میدانیم و آن را نیک نمیپنداریم. یعنی خواهان روشی صحیح، نیک و سازنده میباشیم. رژیم حاکم بر ایران با تبلیغ دشمنی و نفرت، نابودی و ناامیدی را جایگزین آبادانی، امید و ابتکار عمل کرده است در صورتی که جوانان ایرانی خواهان زندگی پر شور تری هستند تا بتوانند آینده بهتری را در دورنمای خود ببینند و بتوانند با آن امید، به زندگی ادامه دهند.
سفری نمادین به سوی ایران را در نظر داریم و منظورمان از سفر نمادین این است که برای تغییر و جایگزین نمودن دشمنی با دوستی یا سازندگی با ویرانی ابتدا نیازمند پیش قرار دادهایی هستیم تا بدانیم چه میخواهیم انجام دهیم.
اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک را به عنوان نقطه مشترکی در نظر گرفته یم که مورد قبول تقریبا همه ایرانیان میباشد و برای رساندن این پیام به ایران راه دشواری را انتخاب کرده ایم.
به این دلیل راه دشواری را انتخاب کرده ایم که بتوانیم توجه همگان را به این پیام جلب کنیم منظور راهی است که بیش از نه هزار سال قبل گروهی از قبیله های ساکن آسیای مرکزی از طریق سیبری و تنگه برینگ وارد آلاسکا شدند و سپس به تمامی قاره امریکا مهاجرت کردند. این دروازه ورود به دنیای ناشناخته را به عنوان سمبلی در نظر گرفته ایم که میخواهیم از این طریق راه بازگشت به مبدا خود را جستجو کنیم. همچنین میگویند راه ابریشم که از راه های متعددی تشکیل شده بود محلی برای تجارت و تبادل فرهنگها میبوده است که شاهد حضور دینها و اندیشه های بسیاری در طول تاریخ نگارش شده بشری بوده است. بازگشت نمادین از این مسیر میتواند یادآور ادامه تجربه موفق تمدن بشری باشد.
اما مهمترین هدف ما از این سفر نمادین این است که با تداوم سفر خود یادآور شویم پاسخ همه پرسشهای بشری را تنها در تجربیات دیگران و نیاکانمان نمیتوان جستجو نمود و امکان یافتن پاسخ های جدید که از در هم آمیختن تجربیات دیگران میباشد میتواند یکی از این آلترناتیو ها باشد. نیاز ما به یک سیستم سکولار دموکرات در جهان کنونی این مهم را به ما یادآور میشود که انسانها بنا به خصوصیات فردی، اجتماعی و جغرافیایی دارای اندیشه های متفاوتی هستند که برای کار گروهی نیازمند نرمش بیشتری در مورد سلیقه های شخصی خود میباشند.
شاید در صورتی بتوان به یک نظم واقعی در جامعه چند فرهنگی ایران امیدوار بود که قانون و قانون نویسان وابستگی اقتصادی و تشکیلاتی به دینها و اندیشه ها را رها سازند.
در طول این سفر ما در نظر داریم با ثبت تاریخی شرایط موجود در میان مناطق مختلف مسیر عبور و مقایسه آن با ایران خاطر نشان سازیم سکولاریزم یک آلترناتیو سازنده برای جامعه رنگارنگ ایران را آماده ساخته است و ابتکار عمل و پشتکار، ما را به سوی حرکت برای آبادانی کشورمان هدایت خواهد نمود.