Humata, Hukhta, Huvareshta

Humata, Hukhta,Huvareshta

۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

"ظاهرا عرب ها آماده داشتن دمکراسی نیستند"


بسیاری از مصریان و سوری ها به جهانیان نشان دادند این اسلام نیست که خشونت طلب است بلکه این اکثریت عرب ها با همه مرام ها  و مذهب های مختلفشان  هستند که زندانی فرهنگ رسوب شده قبیله قرار گرفته اند. جنایت اخیر بمباران شیمیایی در حومه شهر دمشق  خود مدرکی است بر این واقعیت که رهبران فرسوده آنها قادر هستند در زمان جنگهای خونین قبیله ای حتی کودکان خود را نیز از بین ببرند.
احتمالا بیش از هزار شهروند سوری جان خود را از دست داده اند. چرا؟
زیرا تفکر قبیله ای بر جامعه آنها حاکم است و نه عقل سالم. در آغاز پیدایش اسلام، محمد پیامبر مسلمانان  شدیدا با این تفکر قبیله ای مخالفت مینمود و خواه پایان دادن به انتقام خون خواهی از پدر به پسر بود. او با قوانین اسلام در جستجوی راه هایی برای پایان دادن به تفکر قبیله ای کوشیده اما متاسفانه  نتوانسته است تا کنون موفقیتی کسب کند.
هنوز نیز رسم بر این است که اگر یک حزب عربی قدرت را به دست گیرد، اپوزیسیون آنها میباید خود را کاملا تسلیم خواسته و فشار دولتمردان در قدرت قرار دهند.
اکثریت به قدرت رسیده همیشه خواهان تحمیل اراده خود به گلوی اقلیت از قدرت بازمانده است. اخوان المسلمین با مرسی به عنوان رییس جمهور انتخابات دمکراتیک مصر یک نمونه بارز چنین فرهنگ قبیله ای را برای چندمین بار به نمایش گذاشت.
این شکل سیاست، با دمکراسی که ما در غرب میشناسیم هیچگونه همخوانی ندارد. انتخابات عربی به هیچ عنوان ضمانتی برای جلوگیری از جنگهای قبیله ای نیستند، نا آرامی های کنونی مصر و سوریه بی شک در آینده نزدیک عربستان سعودی را نیز زمانی که چاه های نفتش خشک شوند در بر خواهد گرفت. تا کنون هر گونه تغییر در سیستم سیاسی (بخوانید برقراری قدرت میان قبیله ها) در تقریبا همه کشورهای عربی با خشونت همراه بوده است. در مصر عربهای مسیحی قربانیان این حرکت بزدلانه قرار گرفته اند و میگویند آنها میخواهند ما باور کنیم درگیر یک جنگ عقیدتی هستیم چیزی که از واقعیت فاصله زیادی دارد.

" این گناه اسلام نیست"

آنها کاملا در این امر موفق شده اند زیرا در غرب بیشتر مردم تصور میکنند مسبب همه این مشکلات اسلام است، چیزی که در حقیقت اینگونه نیست. اگر نگاهی داشته باشیم برای نمونه به واقعیت های سیاسی آنگاه درخواهیم یافت  مسیحیان عرب مورد اعتماد اخوان المسلمین نیستند زیرا آنها ارتش مصر را که در حال حاضر با اخوان المسلمین به جنگ برخواسته حمایت همه جانبه میکنند.
مذهب در حقیقت هیچ نقشی در جنگ قبیله ای بازی نمیکند بلکه اغلب بسیار ظریف از آن استفاده ابزاری میگردد. نمونه گویای آن عربهای مسیحی در کشور از هم پاشیده سوریه هستند که بشار اسد دیکتاتور را در انتخاب میان سکولارهای خشونت طلب اسد و مسلمانان افراطی به دلیل شناخت دراز مدت از آنها برگزیده اند. قرنها است نبودن حس تحمل و احترام برای اقلیت ها همیشه تا دیکتاتوری اکثریت انجامیده است و این چیزی است که  کشورهای عربی را در تلاطم نگاه داشته است.
عربها عادت ندارند به اقلیتهای فقیرتر، اقشار با موقعیت اجتماعی پایین تر، یا قدرتهای کوچکتر توجه کنند و حقوق آنها را محترم بشمارند چه رسد به اقلیت های مذهبی که از یک ریشه و خاندان مشترک نیز نباشند.
این نگرش تکبر و خود بزرگ بینی در فرهنگ عربی بسیار عمیق ریشه کرده است و سابقه ای بسیار طولانی تر از تاریخ اسلام را میشناسد. برای یک توریست که به کشورهای عربی از مراکش تا عربستان سعودی سفر میکند برایش کاملا قابل مشاهده خواهد بود که رانندگان با اتومبیل های گرانقیمت  حتی حاضر نیستند یک میلیمتر هم در بی نظمی رفت و آمد اتومبیل ها به رانندگان با اتومبیل های معمولی شانس عبور دهند.
خلاصه اینکه عربها میباید بیاموزند اقلیت های خود را بیشتر گرامی بدارند. اما مشکل در عمل این است که اگر یک قبیله در انتخابات برنده شود اعضای قبیله دیگر کاملا مورد کم لطفی و بی محلی واقع خواهند شد و حتی امکان دارد کلا از صفحه سیاست حذف گردند. عرب ها چه مسلمانان ، مسیحیان یا دیگر گروه ها هنوز نیازمند زمان هستند تا بتوانند دمکراسی را آنچنان که ما در غرب میشناسیم به اجرا بگذارند. عرب ها شدیدا به رفتار قبیله ای خود معتاد شده اند و هیچکس حاضر نیست در اینمورد صحبتی داشته باشد و چشم بسته آنچه که رهبران قبیله دستور میدهند را اجرا میکنند. این چیزی است که دقیقا در تمام دنیای عرب رو به رشد است.
عربها آنگونه که تظاهر میکنند روش جامعه شناس عرب " ابن الخلدون" را پذیرفته اند. او فازهای مختلف پیدایش قدرت یک قبیله، آرمانهای بزرگ، شکل گیری ملیتی، و تا زمانی که  استکبار و سرکوب به انحطاط و نابودی قدرت قبیله میانجامد را تقسیم بندی نموده و به نمایش گذاشته است. شما حتمآ میپرسید این چگونه امکان پذیر است که آنها با آگاهی از پایان این روش چرا هنوز با چنین روشی حکومت میکنند؟
این روحیه قبیله ای زمانهای بسیار دور اینگونه استوار شده بوده است که بتوان زنده ماند و قابل مقایسه است با آنچه حیوانات برای حفاظت از محیط زندگی خود انجام میدهند.
برای عربهایی که قبلا با یک کاروان در کویر سفر میکردند این روش مطمئنا امتیازاتی داشت، وفاداری بی قید و شرط   به اعضای گروه خودی  شانس زنده ماندن را به طرز قبل توجهی افزایش میداد و انحراف یا سرپیچی از رسوم قبلیه ای میتوانست به مرگ آنها بیانجامد. این آداب و رسوم تا کنون هنوز پا بر جاست و انتقاد به رسوم قبیله ای گاهی برابر با حکم مرگ منتقد همراه است.
کودکان جهان عرب میباید بیاموزند مستقل فکر کنند و روش فکری "ما - آنها" را بفراموشی سپارند. اغلب اوقات توشه فرهنگی آنها منجر به احساسات نابجایی میشوند که توهم ما خوب هستیم و به بهشت میرویم، اما آنها بد هستند و سزاوار جهنم هستند را در ذهنشان مجسم میسازد و با این استدلال به خود اجازه میدهند بر سر غیر بهشتیان بکوبند.
زمان آن رسیده است که عرب ها از اندیشه شخصی خود بجای برده رسم های "جمعی قبیله ای" بودن بهره ببرند. ابتدا با تفکر قبیله ای مبارزه کردن و سپس در راه دمکراسی قدم برداشتن.


ترجمه مقاله ای از یوسف ازقاری( مراکشی- هلندی) استاد مدرسه عالی آوانس هلند. این مقاله در روزنامه استاندارد بلژیک در روز دوشنبه ٢٦ آگوست ٢٠١٣ به چاپ رسیده است.