Humata, Hukhta, Huvareshta

Humata, Hukhta,Huvareshta

۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

"ظاهرا عرب ها آماده داشتن دمکراسی نیستند"


بسیاری از مصریان و سوری ها به جهانیان نشان دادند این اسلام نیست که خشونت طلب است بلکه این اکثریت عرب ها با همه مرام ها  و مذهب های مختلفشان  هستند که زندانی فرهنگ رسوب شده قبیله قرار گرفته اند. جنایت اخیر بمباران شیمیایی در حومه شهر دمشق  خود مدرکی است بر این واقعیت که رهبران فرسوده آنها قادر هستند در زمان جنگهای خونین قبیله ای حتی کودکان خود را نیز از بین ببرند.
احتمالا بیش از هزار شهروند سوری جان خود را از دست داده اند. چرا؟
زیرا تفکر قبیله ای بر جامعه آنها حاکم است و نه عقل سالم. در آغاز پیدایش اسلام، محمد پیامبر مسلمانان  شدیدا با این تفکر قبیله ای مخالفت مینمود و خواه پایان دادن به انتقام خون خواهی از پدر به پسر بود. او با قوانین اسلام در جستجوی راه هایی برای پایان دادن به تفکر قبیله ای کوشیده اما متاسفانه  نتوانسته است تا کنون موفقیتی کسب کند.
هنوز نیز رسم بر این است که اگر یک حزب عربی قدرت را به دست گیرد، اپوزیسیون آنها میباید خود را کاملا تسلیم خواسته و فشار دولتمردان در قدرت قرار دهند.
اکثریت به قدرت رسیده همیشه خواهان تحمیل اراده خود به گلوی اقلیت از قدرت بازمانده است. اخوان المسلمین با مرسی به عنوان رییس جمهور انتخابات دمکراتیک مصر یک نمونه بارز چنین فرهنگ قبیله ای را برای چندمین بار به نمایش گذاشت.
این شکل سیاست، با دمکراسی که ما در غرب میشناسیم هیچگونه همخوانی ندارد. انتخابات عربی به هیچ عنوان ضمانتی برای جلوگیری از جنگهای قبیله ای نیستند، نا آرامی های کنونی مصر و سوریه بی شک در آینده نزدیک عربستان سعودی را نیز زمانی که چاه های نفتش خشک شوند در بر خواهد گرفت. تا کنون هر گونه تغییر در سیستم سیاسی (بخوانید برقراری قدرت میان قبیله ها) در تقریبا همه کشورهای عربی با خشونت همراه بوده است. در مصر عربهای مسیحی قربانیان این حرکت بزدلانه قرار گرفته اند و میگویند آنها میخواهند ما باور کنیم درگیر یک جنگ عقیدتی هستیم چیزی که از واقعیت فاصله زیادی دارد.

" این گناه اسلام نیست"

آنها کاملا در این امر موفق شده اند زیرا در غرب بیشتر مردم تصور میکنند مسبب همه این مشکلات اسلام است، چیزی که در حقیقت اینگونه نیست. اگر نگاهی داشته باشیم برای نمونه به واقعیت های سیاسی آنگاه درخواهیم یافت  مسیحیان عرب مورد اعتماد اخوان المسلمین نیستند زیرا آنها ارتش مصر را که در حال حاضر با اخوان المسلمین به جنگ برخواسته حمایت همه جانبه میکنند.
مذهب در حقیقت هیچ نقشی در جنگ قبیله ای بازی نمیکند بلکه اغلب بسیار ظریف از آن استفاده ابزاری میگردد. نمونه گویای آن عربهای مسیحی در کشور از هم پاشیده سوریه هستند که بشار اسد دیکتاتور را در انتخاب میان سکولارهای خشونت طلب اسد و مسلمانان افراطی به دلیل شناخت دراز مدت از آنها برگزیده اند. قرنها است نبودن حس تحمل و احترام برای اقلیت ها همیشه تا دیکتاتوری اکثریت انجامیده است و این چیزی است که  کشورهای عربی را در تلاطم نگاه داشته است.
عربها عادت ندارند به اقلیتهای فقیرتر، اقشار با موقعیت اجتماعی پایین تر، یا قدرتهای کوچکتر توجه کنند و حقوق آنها را محترم بشمارند چه رسد به اقلیت های مذهبی که از یک ریشه و خاندان مشترک نیز نباشند.
این نگرش تکبر و خود بزرگ بینی در فرهنگ عربی بسیار عمیق ریشه کرده است و سابقه ای بسیار طولانی تر از تاریخ اسلام را میشناسد. برای یک توریست که به کشورهای عربی از مراکش تا عربستان سعودی سفر میکند برایش کاملا قابل مشاهده خواهد بود که رانندگان با اتومبیل های گرانقیمت  حتی حاضر نیستند یک میلیمتر هم در بی نظمی رفت و آمد اتومبیل ها به رانندگان با اتومبیل های معمولی شانس عبور دهند.
خلاصه اینکه عربها میباید بیاموزند اقلیت های خود را بیشتر گرامی بدارند. اما مشکل در عمل این است که اگر یک قبیله در انتخابات برنده شود اعضای قبیله دیگر کاملا مورد کم لطفی و بی محلی واقع خواهند شد و حتی امکان دارد کلا از صفحه سیاست حذف گردند. عرب ها چه مسلمانان ، مسیحیان یا دیگر گروه ها هنوز نیازمند زمان هستند تا بتوانند دمکراسی را آنچنان که ما در غرب میشناسیم به اجرا بگذارند. عرب ها شدیدا به رفتار قبیله ای خود معتاد شده اند و هیچکس حاضر نیست در اینمورد صحبتی داشته باشد و چشم بسته آنچه که رهبران قبیله دستور میدهند را اجرا میکنند. این چیزی است که دقیقا در تمام دنیای عرب رو به رشد است.
عربها آنگونه که تظاهر میکنند روش جامعه شناس عرب " ابن الخلدون" را پذیرفته اند. او فازهای مختلف پیدایش قدرت یک قبیله، آرمانهای بزرگ، شکل گیری ملیتی، و تا زمانی که  استکبار و سرکوب به انحطاط و نابودی قدرت قبیله میانجامد را تقسیم بندی نموده و به نمایش گذاشته است. شما حتمآ میپرسید این چگونه امکان پذیر است که آنها با آگاهی از پایان این روش چرا هنوز با چنین روشی حکومت میکنند؟
این روحیه قبیله ای زمانهای بسیار دور اینگونه استوار شده بوده است که بتوان زنده ماند و قابل مقایسه است با آنچه حیوانات برای حفاظت از محیط زندگی خود انجام میدهند.
برای عربهایی که قبلا با یک کاروان در کویر سفر میکردند این روش مطمئنا امتیازاتی داشت، وفاداری بی قید و شرط   به اعضای گروه خودی  شانس زنده ماندن را به طرز قبل توجهی افزایش میداد و انحراف یا سرپیچی از رسوم قبلیه ای میتوانست به مرگ آنها بیانجامد. این آداب و رسوم تا کنون هنوز پا بر جاست و انتقاد به رسوم قبیله ای گاهی برابر با حکم مرگ منتقد همراه است.
کودکان جهان عرب میباید بیاموزند مستقل فکر کنند و روش فکری "ما - آنها" را بفراموشی سپارند. اغلب اوقات توشه فرهنگی آنها منجر به احساسات نابجایی میشوند که توهم ما خوب هستیم و به بهشت میرویم، اما آنها بد هستند و سزاوار جهنم هستند را در ذهنشان مجسم میسازد و با این استدلال به خود اجازه میدهند بر سر غیر بهشتیان بکوبند.
زمان آن رسیده است که عرب ها از اندیشه شخصی خود بجای برده رسم های "جمعی قبیله ای" بودن بهره ببرند. ابتدا با تفکر قبیله ای مبارزه کردن و سپس در راه دمکراسی قدم برداشتن.


ترجمه مقاله ای از یوسف ازقاری( مراکشی- هلندی) استاد مدرسه عالی آوانس هلند. این مقاله در روزنامه استاندارد بلژیک در روز دوشنبه ٢٦ آگوست ٢٠١٣ به چاپ رسیده است.

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

"آیا جامعه ایرانی مشروعه خواه است یا مشروطه خواه؟"


 نگارنده تلاش دارد از طریق این مطلب گوشه ای از فعالیت های مشروعه خواهان و مشروطه خواهان را بازگو سازد.
 برگزیده شدن آقای روحانی به عنوان رییس جمهور، با شرکت کردن گروهی از هموطنان ما در انتخابات حکومت مذهبی همراه بود. به رسمیت نشناختن همان حکومت مذهبی با تصمیم عدم شرکت در این انتخابات توسط گروه دیگری از هموطنان ما نیز به صورت همزمان صورت پذیرفت. این هماهنگی جوانان در انتخابات  گذشته، پرسش بزرگی را در برابر همه ما قرار داده است، آیا جامعه ایرانی مشروعه خواه است یا مشروطه خواه؟ 
حکومت مذهبی با همیاری شورای نگهبان نظام خود، کاندیداهای "اصلح" را به امت مورد نظر خود معرفی نمود و در کنار امت خود، از بقیه مردم ایران نیز خواست "اصلح" آنها را تایید کنند.
گروهی از ایرانیان نیز بدون پایبندی به ولایت فقیه، با حسن نیت به روند دیپلماسی و اعتدال حمایت خود از مدیران اجرایی احتمالی را اعلام کردند. 
جای هیچ کتمانی نیست که حکومت مذهبی خود را پایبند به قوانین شرعی میداند و اشخاصی که در حال حاضر این روش اداره کشور را مناسب میدانند طبیعتا "مشروعه خواه" نامیده میشوند.
البته قابل ذکر است بسیاری از حامیان این روش حکومتی حمایت خود را موقتی مینامند و وعده میدهند با فراهم شدن شرایط مناسب، گذار از این حکومت  را پذیرا خواهند بود.
 از سوی دیگر در طول چندین دوره انتخابات گذشته، مردم ایران با وجود همه محدودیت های انتخاباتی با گزینش کاندیدایی که  فاصله بیشتری با  "اصلح" ولایت فقیه داشته است  گرایش خود به اجرای قانونهای مدنی یا "مشروطه خواهی" را به نمایش گذاشته اند. هر چند که دایره قدرت همیشه تلاش داشته است این جنبش مخالفین را پنهان سازد و اینگونه وانمود کند مردم به دلیل اعتقاد به اسلام، خواهان حکومت مذهبی و نتیجتا اجرای قوانین شرعی نیز هستند. اما خوشبختانه این نبرد اجتماعی ما که بیش از صد سال است در جریان بوده به زمان شکوفایی خود رسیده است. در چنین شرایط که نارضایتی عمومی و تحریم های اقتصادی حکومت مذهبی را به ضعیف ترین شرایط خود در طول حیاتش نزدیک کرده و امکانات ارتباط های جهانی و سطح آموزش جوانان ایرانی نیازمندی های جامعه ایران را افزایش داده است؛ بار دیگر روحانیت شیعه با همکاری قدرتهای خارجی تلاش در جهت دادن به این جنبش مردمی کرده است. فراهم ساختن شرایط اصلاحات اجتماعی و رفاهی توسط انحصارات اقتصادی در ایران با این پیش شرط  که نهاد قضاییه و قوانین حقوقی همچنان شرعی باقی بماند شاید فشار های اجتماعی را تا حدودی کم سازد و تنش زدایی کند اما ایران را از قطار تمدن بشری حتی در مقایسه با دیگر کشورهای خاور میانه  نیز باز خواهد داشت. قوانین شرعی تنها به سنگسار و شلاق زدن محدود نیست بلکه در پشت این قوانین، حاکم شرع است که انحصارات اقتصادی را تقسیم میکند و همچنین از شکوفایی تراوشات فکری جامعه جوان ایران بدلیل خطر از دست دادن موقعیت خود جلوگیری مینماید.
مشروطه خواهان که حکومت مذهبی را مناسب شرایط کنونی ایران نمیدانند تلاش میکنند از طریق انتخابات آزاد شرایط انتقال قدرت در ایران را فراهم سازند. اما جوانان تا کنون موفق به آفرینش یک آلترناتیو جایگزین که آماده قبول پذیرش مسولیت بعد از انتخابات را بعهده گیرد نشده اند و سیاسیون با تجربه اپوزیسیون نیز بنا به ملاحضات تشکیلاتی و سنتی، توان  سپردن پرچم مشروطه خواهی و سکولاریزم به جوانان را در خود نمیبینند. پیچیدگی و معمای شرایط سیاسی ایران را جوانان آزاد از پروتکل های دست و پا گیر گذشته آسان خواهند ساخت.

۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

روز ملی



تعدادی از ایرانیان با شرایط کنونی جامعه و مدیریت اداره کشور مخالف هستند. مخالفان ایرانی ر ا اقشار مختلف با سلیقه های  متفاوت سیاسی و زبانهای گوناگون رایج در ایران تشکیل داده اند. عقب نشینی دائمی این مخالفین در سالیان گذشته نه تنها مشکلات را کمتر نساخته  که در کنار مشکلات بر تعداد مخالفین نیز افزوده است.  ادامه این روند ساکنین کشور ایران را درگیر جنگی ناخواسته خواهد ساخت که شاید در آینده آنرا یکی از بزرگترین فاجعه های تاریخ بشری بنامند.
احتمالا میباید بپذیریم که بدون حضور همه صلح دوستان و آزادیخواهان توانایی پایان بخشیدن به روند عقب نشینی امکانپذیر نیست.  از سویی وجود  منافع سیاسی و اقتصادی جریانهای مختلف درون  قدرت امکان چنین حضوری را نیز از همگان گرفته است و میباید راه حل دیگری را جستجو کرد. مطمئنا در تاریکی بسی امید است و این امکان وجود دارد که حداقل در مورد تاریخ یک روز مشخص به توافق رسید تا با پرچم ها و رنگهای گوناگون سیاسی مشترکا جنگ را نفی کنیم. اگر رهبران جریان های سیاسی بتوانند با همیاری یک هماهنگ کننده روی یک روز برای حمایت از صلح و نفی جنگ در ایران به توافق برسند، بسیاری از مردمان همه کشورهای جهان نیز در آنروز با ایرانیان ساکن ایران به خیابان خواهند آمد. ما نه تنها به عنوان یک ایرانی بلکه به عنوان یک انسان وظیفه داریم برای اجتناب از جنگ در ایران با هم انتخاب کنیم. روز ملی ایران 

۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

چرا مشایی؟




اجازه دهید با این مقدمه مطلبم را آغاز کنم: جامعه مدنی ٣٥ سال پیشین مادران و پدران ما در پی ناهنجاری های موجود جامعه به شرایط انفجار رسید. بدلیل مناسب بودن آن شرایط با منافع قدرتهای بزرگ و نبودن هیچ آلترناتیو دیگری گذار از دوران تحول به روحانیون شیعه سپرده شد. روحانیون شیعه با آفرینش یک قدرت نوین و معماری مذهبی در ایران پیشنهاد جدیدی را به جهان عرضه نمود، اما آنچنان شیفته آفرینش خود شدند که تنها حفظ و نگهداری آنرا نتیجه تحول ٣٥ سال قبل دیده است.از سوی دیگر بهای جایگزینی آفرینش چنین قدرتی هزینه ای برابر آفرینش جامعه صنعتی کره جنوبی را برای بودجه کشور ایران بهمراه داشته است. نگارنده قصد ندارد در مورد این انتخاب قضاوتی داشته باشد و به مطلب آنچنان که مینگرد ادامه میدهد.
بعد از این تجربه ٣٥ ساله چنین قدرتی که هزینه سنگینی را برای کشور ایران بهمراه داشته است مجبور است در دریای متلاطم مشکلات تورم اقتصادی و جابجایی جغرافیای سیاسی به عنوان نماینده ایران در کنار دیگر کشورهای جهان برای رهایی یافتن از این توفان نابود کننده با اصلاح کردن روش مدیریت کشوری در ساحلی آرام لنگر بیاندازد و به بازسازی کشتی توفان زده ایران بپردازد
اینروزها در بطن جامعه و حضور تب انتخابات پرسشی بوجود آمده است که دایره قدرت چگونه اصلاحاتی را نیازمند است؟ 

تاکنون در طول دهه ها و یا شاید صد ها سال گذشته هر گاه ما دور هم نشسته ایم تا نقشه ای برای ساختن و آبادانی سرزمینمان ترسیم کنیم، فرهنگ انتظار که در لایه های اجتماع ما به ناحق و نادرستی با نام دین خود را تحمیل کرده است ما را از آبادانی و خوشبختی بر حذر داشته و وعده آنرا به پایان دوران انتظار سپرده است. برای مثال در حال حاضر  کشورهای اروپایی تبلیغات نادرستی را در مورد ایران به جریان گذاشته اند. هنرمندان اروپایی که در خدمت قدرت هستند به نادرستی تبلیغ میکنند که مردم ایران مانند مردم تونس هنوز نیازمند یک تصویر و یک شخص به عنوان رهبر هستند. با نشان دادن این تصویر از مردم ایران عدم آمادگی مردم ایران برای انتخاب روش دمکراتیک در سیاست را تبلیغ میکنند و اعتقاد دارند ما هنوز میباید در انتظار بمانیم تا ابتدا یکایک و جداگانه دمکرات شویم!!! البته اینکه آیا در کشورهای اروپایی همه مردم دمکراسی را میشناسند و به آن پایبند هستند نیز مقوله این مطلب نیست. :) نگارنده از خود میپرسد دمکرات بودن چه خصوصیاتی را میباید داشته باشد تا یکایک ما بتوانیم خودمان را واجد چنین شرایطی قرار دهیم؟ و همچنین پرسش مهمتر این است که در جامعه شیعه، ناجی بشریت در پایان دوران انتظار چه شرایطی را وعده داده است و انسان کامل دارای چه خصوصیاتی میتواند باشد؟ با دانستن پاسخ این پرسش ها شاید بتوان با امکانات دوران اطلاعات رسانی کنونی پروسه رسیدن به آنرا سریعتر نمود و یا حداقل در آن مسیر با پرورش شخصی به اصلاح پرداخت. حال اگر توجه داشته باشیم که تفکر شیعه بر فرضیه انتظار استوار است، گروهی از روحانیون شیعه پایان انتظار را پایان دوران خود میدانند زیرا برای بعد از چنین دورانی دیگر برنامه ای نگاشته شده ندارند. تصور کنید این امکان وجود دارد که در  تفکر شیعه و شبکه های قدرتمند آن جهشی صورت پذیرد، دوباره به یکتا پرسی قناعت ورزد و از پرستش امامان و امام زاده ها دست بردارد. گفتمان انتقام گرفتن هایی مانند کشته شدن امام حسین توسط شمر را ببخشد و اجازه دهد روح امام حسین به آسودگی در بستر تاریخ آرامش پیدا کند. دشمن داشتن  مانند شیطان بزرگ را توهم بشناسد، دوستی و رقابت را توسط طلبه های  جوان تبلیغ و ترویج کند. بوسیدن گونه های مادران، مادران دوستانمان و مادران فرزندانمان را نشانه ای از دوستی زن و مرد بداند که به تقسیم حقوق برابر رضایت داده است. آنچه که به نام آخوند در بین ما شناخته شده را به مروجین صلح و دوستی از طریق سازندگی و آبادانی باز بشناساند
تا کنون در تاریخ شیعه تفکری به کرات تلاش نموده بود به این شرایط مناسب برسند، اما به اشتباه یک شخص را به عنوان رهبر، امام یا ناجی بشریت معرفی کردند و همه آنها بدون استثنا نا موفق کارشان را نیمه تمام به نسل بعد سپردند. پیشنهاد انسان کامل و تصور ناجی بشریت به صورت انرژی مثبت، یا روش زیستی اخلاقی میتواند ناجی بشریت را از خطر هجوم تروریست ها و بمبهای چند تنی سنگر شکن حفاظت نماید. اگر چنین بهاری فرا رسیده است و اگر تیم آقای مشایی کاندیدای هماهنگ کننده چنین گذاری باشد من برای اولین بر در طول ٣٥ سال تاریخ حکومت مذهبی ایران در انتخابات شرکت خواهم کرد

بلژیک 

۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

بهار در راه است




در طول چهار دوره گذشته انتخابات ریاست "حکومت مذهبی ایران" بسیاری از ما ایرانیان که حکومت مذهبی را مناسب شرایط امروز ایران نمیدانیم، به اندازه دیگر اشخاصی که در خدمت حکومت مذهبی هستند خود را درگیر این مشکل سیاسی، اجتماعی کشورمان کرده ایم.
در دو دوره با پاسخ منفی به پیشنهاد ولایت فقیه و گزینش شخصی که منتخب جناح موسوم به اصلاح طلبان بود تلاش نمودیم به مدیران کلان کشورمان این واقعیت که ایران متعلق به همه ایرانیان است را بازگو کنیم و خواهان رفع سوه تفاهم و تغییر شرایط از راه دیپلماتیک شدیم.  اما در طول هشت سال گذشته با نادیده گرفتن صدای ما، سرکوب جوانان ما و ایجاد جو خفقان بیشتر توسط  نظامیان تحت امر نهاد ولایت فقیه مجبور به عقب نشینی شده و انتظار را پیشه کردیم. سرانجام بعد از ٣٤ سال اجرای حکومت مذهبی میرویم تا برگ جدیدی را در تاریخ کشورمان تجربه کنیم، برگ نوینی برای ما که ایران را خانه خود میدانیم و همچنین آنهایی که مذهب خود را برتر از خانه ای که در آن پناه گرفته اند میدانند. تحریمهای اقتصادی کمرشکن و توجه بیشتر جهانیان به عدم رعایت حقوق ابتدایی انسانها در ایران، دو مشکل بزرگی را پدید آورده است که بدون برداشتن قدم های اصولی برای تغییر این شرایط و کم نمودن حساسیت دیگر کشور ها نسبت به آن، تقریبا امکان کار برای هیچ مدیری حتی مدیران تخریبی نیز وجود نخواهد داشت
مهندسان و نظریه پردازان سیاسی جناح راست نظام با ژست ایرانی بودن و وعده بهار از پایان انتظار، محبت و دوستی میگویند. آنها تمامی ساکنین ایران را یک قوم مینامند و این قوم ایرانی را ناجی بشریت معرفی میکنند تا شاید از این راه بتوانند حمایت تعداد بیشتری از ساکنین این سرزمین را برای به رسمیت شناساندن تیم خود به جهانیان همراه داشته باشند. البته این جناح حکومت در سطح بین المللی با دست و دلبازی سفره نفت و دیگر درآمدهای کاملا قانونی!! به لابی گری مشغول بوده و قول همکاری برای رفع مشکل اتمی در قبال بخشیده شدن تحریمهای اقتصادی را به قدرتهای جهانی داده است.    
رفرمیستهای جناح چپ نظام مذهبی نیز از دخمه های زندان اوین پیام میدهند که برای حفظ دین و البته کشور (بخوانید سنگر دفاع از منافع) متحد شویم و به اسطوره گفتگوی تمدن ها دخیل ببندیم. اما توضیح نداده اند دین ما با حکومت مذهبی چه رابطه ای داشته و یا در آینده خواهد داشت؟
در این میان برای گرم نگاه داشتن این خیمه شب بازی سیاسی، وزارت با قدرت اطلاعات حکومت مذهبی نیز سنگ تمام گذشته و اینگونه وانمود میکند هیچ یک از دو کاندیدای نهایی نهاد ریاست جمهوری مورد نظر ولایت فقیه نیست و مردم در صورت گزینش هر یک از این دو جناح رای خود را به نظام تحمیل کرده اند. لازم به یاداوری است که هر دو جناح سیاسی نظام حاکم در ایران در طول سال های گذشته با عدم حمایت از کارگاه های تولیدی داخلی و انتقال آنها به کشورهای آنسوی خلیج فارس عملا تلاش کرده اند فقر و وابستگی اقتصادی ساکنین ایران را افزایش دهند و ابتکار عمل در تصمیمات اقتصادی را از اقشار مختلف ایرانی بگیرند. همچنین حکومت مذهبی با بکار گیری تعدادی از اتباع ایرانی که در کشورهای غربی مدافع منافع اقتصادی آنها هستند تلاش نموده هر گونه همگرایی برای یافتن یک آلترناتیو جایگزین در خارج از کشور را خنثی سازد و در عمل اینگونه وانمود کند که تنها گزینه موجود برای ایرانیان انتخاب میان بد و بدتر و انهم در داخل کشور خواهد بود. اما این نظریه هیچگاه اشاره ای نکرده که چرا استراتژی مبارزه سیاسی برای باز پس گیری خانه را آنها انتخاب کرده اند و چرا آلترناتیو جایگزین نمیتواند در خارج از کشور شکل بگیرد؟ 
اگر انتخابات بدون حاکمیت مردم بی معناست و اگر ایرانیان قوم وعده داده شده هستند، این احتمال وجود خواهد داشت که تا قوم وعده داده شده با تدوین یک قانون اساسی نوین که حقوق انسانی همه اقشار ایرانی را تضمین سازد به وظیفه انسانی و تاریخی خود به نیکی پایبند باشند و حاکمیت خود را برقرار کنند. در کنار دو جناح کنونی حکومت مذهبی فراموش نکنیم در یک انتخابات آزاد گزینه سومی هم میتواند وجود داشته باشد که پیشنهاد مدیریت ایران بدون قوانین مذهبی را با خود دارد. شاید این گزینه سوم مردم اگر بتواند ابتکار عمل را به دست گیرد انتخابی میان بد و بدتر را برای حاکمان کنونی ایران به ارمغان آورد، انتخابی میان مجلسی از مشورت همه ایرانیان یا آلترناتیوی مسلح  و از نوع  خود نظام که توسط زیاده خواهان جهانی حمایت میشود
اگر واقعا مهدی ظهور کرده یا بزودی خواهد کرد، مطمئنا اولین پیام ایشان برای صلح و دوستی به زمین گذاشتن اسلحه ها میباشد و اجازه خواهد داد همه جوانان ایرانی در کمال آرامش به خیابان ها بیایند و در ساختن خانه خود شریک باشند.

" آری زنده باد بهار"

آنتورپن